سخترین فعلی 

که برایت 

به سادگی صرف کردم

عمرم بود

شال و کلاه می بافم با خیالت 

تا تو سرمای نبودنت یخ نزنم

زیبا ترین اغاز را با تو تجربه کرده ام پس تا زیبا ترین پایان با تو می مانم 

دل من پیش قدم های تو کاسه ابی شد وریخت 

کی شود پیش قدم های تو اسفند شوم  

و بهشت بزرگترین فریب برای جهنم کردن دنیاس 

مرا کجا صدقه کرده ای؟

که بلای بی تو بودن سر من می آید ؟

بیچاره اعدامی روی چوبه دار می خندید

نمی دانست زمان ضرب المثل ها به پایان رسیده  

چه زیبا گفت مترسک 

وقتی نمیشود رفت

همین یک پا هم اضافیست

از فریب ادم ها دلگیر نشو 

چون انها روی زمینی زندگی میکنند که

روزی یکبار خودش را دور میزند 

ارامم

مثل ان مزرعه ای که ملخ ها

تمام محصولاتش را خورده

 دیگر نگران داسها نیستم