سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک بغل فاصله
جمعه 92 خرداد 17 :: 12:16 صبح :: نویسنده : امیر اقاجانی

good people....
give happpines
bad people....
give exprinces
worast people...
givea lesson
best people....
give memoris.




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 خرداد 12 :: 8:11 عصر :: نویسنده : امیر اقاجانی

تقصیر فاصله نیست 

هیچ پروازی مرا به تو نمیرساند

وقتی

که تو در کار گم کردن خود باشی




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 خرداد 12 :: 8:6 عصر :: نویسنده : امیر اقاجانی

بیمار خنده های توام

بیشتر

بخند




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 خرداد 12 :: 8:4 عصر :: نویسنده : امیر اقاجانی

هرچه داشتم برایش رو کردم 

اما لعنتی اسیر نشد 

سیر شد....!




موضوع مطلب :


شنبه 92 خرداد 11 :: 2:36 عصر :: نویسنده : امیر اقاجانی

دختری 15 ساله ، نوزادی 1 ساله به بغل داشت...

((مردم)) زیرلب بهش میگفتن فاحشه!

اما هیچ کس نمیدونست که به این دختر در 13 سالگی تجاوز شده بود...!



پسری 23 ساله رو ((مردم)) "تنبل چاقالو" صداش میکردن...

اما هیچ کس نمیدونست پسر بخاطر بیماریشه که اضافه وزن داره...!



((مردم)) زنی 40 ساله رو "سنگدل" خطاب میکردن ، چون هیچ وقت روزا خونه نبود تا با بچه هاش بازی کنه و به کارهاشون برسه ،

اما هیچ کس نمیدونست زن بیوه ست ، و برای پر کردن شکم بچه هاش باید سخت کار کنه!



مردی 57 ساله رو ((مردم)) "بی ریخت" صدا میکردن ،

اما هیچ کس نمیدونست که مرد زیبایی صورتش را در راه
حفظ وطنش فدا کرده ! 



و هرروز مردم و من و تو به غلط قضاوت می کنیم...!

موافقین؟!!




موضوع مطلب :


شنبه 92 خرداد 11 :: 2:33 عصر :: نویسنده : امیر اقاجانی

وقتی میبنی طرفت دیگه به هیچکدوم از رفتارات اعتراض نمیکنه فکر نکن آدم ایده آلی شدی این زنگ خطره داره نسبت به تو بی تفاوت میشه 




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 27 :: 11:11 صبح :: نویسنده : امیر اقاجانی

بی تو



تنهـاییـم را پک می زنم

تـا ریـه هایـم زنـدگـی را کـم بیـاورد

و شـرعـی ترین خودکـشـی را تجـربـه کنـم !!




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 27 :: 11:9 صبح :: نویسنده : امیر اقاجانی

دلم صبور باش،

گفته بودم دل مبند،

مهربانی چشم های زیبایش

سرابی بیش نیست!

نور چشم هایش،

به خیالت تورا از تاریکی سیاه تنهایی بیرون کشیده!

دیدی دلم،

دوباره در سیاهچاله ی غم دست و پا میزنی!




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 27 :: 11:7 صبح :: نویسنده : امیر اقاجانی


پرنده ای که رفت بگذار برود

هوای سرد بهانه است ...

هوای دیگری به سر دارد . . . !




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 اردیبهشت 19 :: 9:2 عصر :: نویسنده : امیر اقاجانی

دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه میکردند.
یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟
میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری...

میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی !!!
در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت..
میمون اول با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت میدهی؟
هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام ؟!
میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح منطقی میخواهد!
هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد:
خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم را بچرخانم ...
هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود.
پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که نمیتواند.
با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!!!
میمون دوم به اولی گفت: میبینی؟
! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود...!
پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد...
پائولو کوئیلیو




موضوع مطلب :


< 1 2 3 4 5 >> >
درباره وبلاگ

من همونیم که تنهایی رو یه سر کشید
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 73582



دانلود آهنگ جدید


آهنگ و کد آهنگ
سامان جلیلی : احساس آواره